www.iiiWe.com » ﺟﺎﻥ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ

 صفحه شخصی کاوه غفاری   
 
نام و نام خانوادگی: کاوه غفاری
استان: آذربایجان غربی
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  نقشه بردار
شماره نظام مهندسی:  146000303
تاریخ عضویت:  1393/10/13
 روزنوشت ها    
 

 ﺟﺎﻥ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ بخش عمومی

6

ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ...

زندگی در گذر آینه ها جان دارد
با سفرهای پر از خاطره پیمان دارد

زندگی خواب لطیفی است که گل می بیند
اضطراب و هیجانی است که انسان دارد

زندگی کلبه دنجی ست که در نقشه خود
دو سه تا پنجره رو به خیابان دارد

گاه با خنده عجین است و گهی با گریه
گاه خشک است و گهی شرشر باران دارد

زندگی مرد بزرگیست که در بستر مرگ
به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد

زندگی حالت بارانی چشمان تو است
که در آن قوس و قزح های فراوان دارد

زندگی آن گل سرخی ست که تو می بویی
یک سرآغاز قشنگی ست که پایان دارد ...


زندگی کن
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ...
رونق عمر جهان، چندصباحی گذراست
قصه بودن ما
برگی از دفتر افسانه ای ی، راز بقاست
دل اگر می شکند
گل اگر می میرد
و اگر باغ بخود رنگ خزان می گیرد
همه هشدار به توست؛
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ...
زندگی کوچ همین چلچله هاست
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ...


شعری از : عبدالجبار کاکایی

دوشنبه 6 بهمن 1393 ساعت 08:32  
 نظرات    
 
سن سی خلیلی فرد 00:41 سه شنبه 7 بهمن 1393
1
 سن سی خلیلی فرد

گفتمش نقـاش را نقشـی بکش از زنــدگی
 با قلــم نقش حبـابـی بر لب دریــا کشیـدگفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
 تک درختـی در بیابــان یکه و تنهـا کشیـدگفتمش نامردمـان این زمـان را نقش کن
 عکس یک خنجر زپشت سر پی مولا کشیـدگفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
 راه عشـق و عاشقی و مستی و نجـوا کشیـد گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش
 عکس حیـدر در کنار حضرت زهـرا کشیـدگفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
 در بیـابـــان بلا تصویــری از سقــا کشیـدگفتمش از غربت و مظلومی و محنت بکش
 فکـر کرد و چار قبــر خاکی از طـه کشیـدگفتمش سختی و درد و آه گشتـه حاصلم
 گریـه کرد آهی کشید و زینب کبری کشیـدگفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیـق
 عکس مهدی را کشید و به چه بس زیبا کشیدگفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
 گفت این یک را ببایـد خالــق یکتـا کشیـد